تولد 8 سالگی محمدحسین
تولد محمدحسین افتاده بود روز چهارشنبه من از سرکار رفتم دیدم ریحانه خونه رو مرتب کرده و مقداری میوه و ذرت آماده کرده بود که مثلا تو خونه دل محمدحسین رو شاد کنه . آخه محمدحسین صب که از خواب پا شده بود گفته بود : اونجور که معلومه میخوایید جشن تولد منو ساده بگیرید 😅 بعد همگی آماده شدیم که ببریمش شهربازی سرپوشیده خ تعاون قرار بود پروین هم با آیسو بیاد . رفتیم دنبالشون اول رفتیم پارک شکوفه چند تا عکس گرفتیم تا شهربازی باز بشه رانیا بخاطر پاش نتونست هیچ بازی انجام بده ولی آیسو و محمدحسین هم بازی طبقه بالا و پایین را بازی کردند . از اونجا رفتیم شیرینی فروشی مادر کیک شو انتخاب کردیم عدد 8 و شمع گرفتیم و رفتیم خونه تا بابا بیاد ...